فلیکس والوتون یکی از هنرمندان مورد علاقهی من است؛ شاید به خاطر آنکه آثارش در هیچکدام از جنبشهای هنری همعصر خود نمیگنجد. اغلب میخوانید که با گروه نبیها ارتباط داشته اما وقتی بیشتر در آثارش کاوش میکنید، سریعا متوجه میشوید که تنها یک جنبش هنری با والوتون در ارتباط است و آن هم جنبش هنری مخصوص خودش است.
نقاشیای که امروز نمایش میدهیم، زمانی خلق شدهاست که والوتون ۵۸ سال داشت (او دو سال بعد بر اثر سرطان درگذشت.) در این دوره، پس از پایان جنگ جهانی اول، والوتون به ویژه بر روی برهنهنگاریهای پر نقشو جزئیات، آثار طبیعت بیجان و "منظرههای ترکیبی" (مناظری که در کارگاه با تکیه بر حافظه و قوهی تخیل میشوند) تمرکز داشت. او از بیماریهای سرسخت و مزمن رنج میبرد. والوتون و همسرش زمستانها را در شهر کنی سور مرن، پروانس سپری میکردند؛ آنها در آنجا خانهی کوچکی خریده بودند و در اونفلور، نورماندی خانهی تابستانی داشتند. این نقاشی شاعرانه و بسیار امپرسیونیستی یادآور سالهایی است که در پاریس گذراند.