زجیسواف بکینسکی، چهرهی برجسته نقاشی سورئالیسم لهستانی و رئالیسم جادویی قرن بیستم و بیستویکم بود. آثار او بسیار مرموز و جذاب هستند... فقط به اثر امروز نگاه کنید.
ای بی ۷۹ محبوبترین اثر بین آثار زجیسواف بکینسکی است، و به نوعی اشاره به تنها پسرش توماس دارد. توماس در دههی ۸۰ برای اجرای رادیویی که اختصاص به موسیقی جدید رمانتیک داشت محبوب شد. علیرغم موفقیتهای حرفهای، وی از افسردگی رنج میبرد و شیفته مرگ بود. سال ۱۹۷۷، در ۱۸ سالگی، اعلامیه فوت خود را چاپ کرد و در تمام شهر آویخت و در ۲۰ سالگی اقدام به خودکشی کرد. تلاشهای مرتبط با خودکشی توماس و بیزاری عمیق از مردم، ضربه بزرگی به زجیسواف بکینسکی زد. او یکبار گفت: "من و توماس باهم در قایقی نشستهایم، که به سمت آبشار درحال حرکت است و هر دو این را میدانیم با این حال من میخواهم در صندلی راحتی خود بنشینم، در حالی که توماس دوست دارد روی کاکتوس بنشیند یا فورا قایق را ترک کند."
این نقاشی با تلاش به خودکشی توماس، کاملا مرتبط است. ما میتوانیم دو گرگ را در صحرا ببینیم، که در شعلههای آتش محصوراند، و به بالونی که در حال دور شدن است خیره شدهاند. بر روی بالون نوشتهای با این مضمون حک شده است: "دیگر هیچ" این اثر یک درخواست ناامیدانه از توماس بود و در عین حال، نقل قولی از شعر محبوب هنرمند به نام "کلاغ" اثر ادگار آلن پو میباشد. این نقاشی متعلق به مجموعه خصوصی توماس بکینسکی بود و پس از خودکشی وی در شب کریسمس ۱۹۹۹، به موزه تاریخی سانوک اهدا شد.
پ.ن: در اینجا، بیشتر درباره سورئالیسمِ ویرانشهرهای زجیسواف بکینسکی بخوانید.