سه کار رنگروغن از آسمانهای ابریِ هنگام غروب فردریش باقیماندهاند، همهی آثار این مجموعه مربوط به بازهی زمانی سپتامبر تا اکتبر 1824 هستند. احتمالا انگیزه اصلیِ خلق این آثار، دوست و همراه نروژیِ نقاش، یوهان کریستین دال است که از سال 1824 همخانهیِ فردریش شد. برخلاف کارهای دال که ابرها مانند بدنهای فشردهای هستند، فردریش علاقهمند به پدیدههای بصری ناملموس بود. در این نقاشی او از پالت رنگیِ نارنجی، بنفش و سایههای آبی برای ایجاد هارمونیِ رنگی ظریفی استفاده کرده که در امتداد افق کمعمق پهن شده است. همسر وی، کارولین گفته است که روزی که او آسمان را میکشد، انگار نمیشود با او صحبت کرد!
در رمان ناتمام نوالیس Heinrich von Ofterdingen که بعد از مرگ وی در سال 1802 چاپ شد، این سرود روحانی را برای ابرها میخوانیم، «...و زمانی که شکل ظاهری آنها دوستداشتنی و سرورآمیز است، شبیه آروزییست که از اعماق دل بر میآید، روشنایی آنها، نور شگرفی را به زمین اعطا میکند که این نشانهی شکوهی وصفنکردنی و بیسابقه است.»
این نقاشی در اصل از مجموعهی Belverde ، بخشی از نمایشگاه حرکات بتهوون است که تا 24 ژانویهی 2021 در موزهی Kunsthistorisches وین در حال نمایش است. این نمایشگاه آثار هنری بینظیری را در دیالوگی با موسیقی و پرسونای بتهوون ارائه میدهد.
پ.ن: در اینجا، 10 اثر معروف از کاسپار دیوید فریدریش را میبینید و در اینجا، 9 حقیقتی که باید دربارهی این نقاش بدانید را بخوانید.