باید اقرار کنم، از فانتن لاتور خیلی خوشم نمی آید. او بیشتر به خاطر نقاشی گل ها و پورتره های گروهیی از پارسیان و نویسنده ها شناخته می شود. راستش، را بخواهید، چیزای کسل کننده.
اما این نقاشی توجه من رو جلب کردو دقیق تر بگویم-نگاه زن سمت راست. مفقود و در عین حال متمرکز. متمرکز بر بیننده، مانند چیزی که معمولا در پورتره های قرن هفدهم می بینیم.
مضمون خواندن ،موضوع چندین اثر شناخته شده توسط این هنرمند است و می توان گفت این اثر در کار های او نقش مهمی بازی کرده است. این نقاشی مثال خوبی از مهارت هنری فانتن لاتور به عنوان سرشتنما ، کسی که همیشه با ایمان به هشیاری ایده آل از ارایه شخصیتی با حس واقعیت باقی ماند. این همچنین به بیننده مضمون مورد علاقه اش را معرفی می کند، که محیط شاعرانه و رویایی و خودمونی، همراه اندکی مالیخولیایی مبهم. در سمت چپ تصویر می توان ویکتوریا دوبورگ را شناسایی کرد، همسر هنرمند در آینده، درحالی که در سمت راست پیکر مرموز شارلوت دوبورگ نشسته است، که بادقت به بیینده و نقاش ذل زده است. باید ذکر کرد که مورد دوم به طور منظم در آثار او ظاهر شده است، که این احتمال می رود که بین این مدل و هنرمند همنشینی وجود داشت. جلوه دیگری که در تصویر وجود دارد که حسی است که از داخل دو خواهر را از هم جدا کرده است. تضاد بین سطوح روشن شده و قسمت های تاریک در نقاشی، جایی که بدن ها قرار گرفته است، گنگ بودن را برجسته می کند که می تواند بین نزدیک و دور حس می شود، غرق کردن صحنه با مهار پریشانی ذهنی که برابر حضور در بقیه پورتره ها وسط هنرمند است.
اگر درباره خواندن صحبت کنیم، دظرت راجع به مقاله راجع به کتاب خوانه های چیه؟ به مقاله "پنج تا از زیباترین کتابخوانه هایی که راجع به آنها باید بدانی" در مجله دیلیآرت سر بزن.