تاراس شوچنکو، شاعر، نویسنده، هنرمند، چهرهی سیاسی و سرشناس اوکراینی و همچنین عوامشناس و قومنگار بود. میراث ادبیاش، اساس ادبیات مدرن اوکراین و به میزان زیادی، بنیان زبان مدرن اوکراینی به حساب میآید. او نقّاش نیز بود؛ امروز یکی از آثارش را تقدیمتان میکنیم.
شوچنکو در سال ۱۸۴۲، شعری با عنوان کاتِرینا سرود. این شعر داستان عاشقانهی غمانگیزی را روایت میکرد اما در عین حال به مسئلهی تحمیل رعیتداری (سِرفداری) بر اوکراین توسط روسیه نیز میپرداخت؛ اوکراین در آن زمان بخشی از روسیه بود. کاترینا دختر جوانی بود که مسکویتی یا موسکالی (واژهای با معنای منفی که برای سربازان روس یا به طور کل روسیها به کار میرفت) به عشقش خیانت کرد. نقاشی امروز صحنهای از این شعر را نشان میدهد که در آن کاتریتا (نماد اوکراین) به معشوق روساش (امپراتوری روسیه) وداع میگوید.
همانطور که دیده میشود، کاترینا، دختری زیبارو که از سرباز باردار است، پا برهنه بر جادهای خاکی راه میرود. او لباسهای سنتی اوکراینی به تن دارد. زیر درخت، مردی نشسته را میبینیم. مهمتر از آن، کمی دورتر، معشوق سابق کاترینا را سوار بر اسبی میبینیم که روی دو پایش بلند شدهاست. آشکار است که در حال ترک آنجاست و با وجود جزئیات، چهرهاش تقریبا نامشخص است.
بیایید به این نقاشی به عنوان پیشبینی نگاه کنیم.
هنرروزانه از شهروندان شجاع اوکراین حمایت میکند که برای کشور و استقلالشان در حال مبارزه با تهاجمی بسیار بیرحمانهاند؛ تهاجمی که غیرنظامیان هدف اصلی آن است. دوستان عزیز هنرروزانه، اوکراین واقعا به کمک شما نیازمندست. اینجا میتوانید با حمایت مالی از کمیتهی بینالمللی صلیب سرخ به مردم اوکراین کمک کنید.